سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون دهقانان انبار هنگام رفتن امام به شام او را دیدند ، براى وى پیاده شدند و پیشاپیش دویدند . فرمود : ] این چه کار بود که کردید ؟ [ گفتند : عادتى است که داریم و بدان امیران خود را بزرگ مى‏شماریم . فرمود : ] به خدا که امیران شما از این کار سودى نبردند ، و شما در دنیایتان خود را بدان به رنج مى‏افکنید و در آخرتتان بدبخت مى‏گردید . و چه زیانبار است رنجى که کیفر در پى آن است ، و چه سودمند است آسایشى که با آن از آتش امان است . [نهج البلاغه]
موجی عشق
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تولد ، شعر شبانه

ساحر از بهر خدا روز به شب کن

اندر این باغ گنه یار طلب کن

دل و دین و جان همه در کف گیرند

کاسه لب همه جای با غم عشق سودا کن

من دیوانه چو بینم مجنون

گویم سر عشق از گهره لیلا وا کن

گر چه عمر بگذشت در طرب باطل جان

ولی دل از «بیست» به چشم غم یار روش کن

همه از عادت آمد گویند ای ساحر

تو ولی ازغم  جان بر خلف عادت یار کن

ای که با نغمه یارت همه عالم خم شد 

به دل ساحر عشقت نظری با عشق کن

غم سودا زاده ما و نرگس مست تو ای ساقی

آتش جان به دل ما ای یار کیش کن

از حافظ مدد گرفتیم برای اسم ایشون فرمودن

منم آن شاعر ساحر که با فسون سخن

از نی کلک همه قند و شکر می بارم

یاحق




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » یه موجی ( دوشنبه 87/9/18 :: ساعت 11:22 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بازم هم ...
تولد ، شعر شبانه
مجنونیون
چشم وا کن ای دوست شاید دیدیم
رمضان
بعد از ایامی
[عناوین آرشیوشده]